پرنسس تاریکی
خوشبختی همان لحظه ایست که احساس می کنی خدا کنارت نشسته و تو به احترامش از گناه فاصله می گیری.
یکی بود یکی نبود یه بنده ی کوچولو بود با یه خدای بزرگ یه بنده ی کوچولو بود که جز خدای مهربونش هیشکیو نداشت یه بنده ی کوچولو بود که جز دست خدای بزرگش هیچ دستیو نمیشناخت یکی بود یکی نبود یه بنده ی کوچولو بود که به خداش خیلی احتیاج داشت خدایا ! دستمو محکم بگیر به کمکت احتیاج دارم نمی خوام بگم مشکلم بزرگه می گم مشکلم در برابر بزرگی تو هیچه کمکم کن تا توان رودر رویی با مشکلمو داشته باشم. امضا یه بنده ی گنهکار
نظرات شما عزیزان: