پرنسس تاریکی
خوشبختی همان لحظه ایست که احساس می کنی خدا کنارت نشسته و تو به احترامش از گناه فاصله می گیری.
این روزها ! احساس می کنم شبیه سکوتم ، با کوچک ترین حرف می شکنم ... و این نیز بگذرد سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام ازماست. تو یه رویای کوتاهی...دعای هر سحرگاهی شدم خام عشقت چون ،مرا این گونه می خواهی... من آن خاموش خاموشم ،که با شادی نمی جوشم ندارم هیچ گناهی جز؛که از تو چشم نمی پوشم تو غم در شکل آوازی ،شکوه اوج پروازی نداری هیچ گناهی جز که بر من ، دل نمیبازی ... مرا دیوانه می خواهی،ز خود بیگانه می خواهی مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه می خواهی... شدم بیگانه با هستی،ز خود بی خود تر از مستی نکاهم کن ...نگاهم کن ...شدم هر آنچه می خواستی سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر نمیترسم من از اقرار ، گذشت آب از سرم دیگر سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست ... . . . . آهنگ مورد علاقه ی شما چیه؟ روح او از هر چه ساخته شده باشد ! روح من و او از یک جنس است ... خداوندا ! دوستت دارم . و کردار نیک خود را به گناه آلوده نکنید . خدایا ! بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم ! بابت هر صبحی که بی سلام تو آغاز کردم ! بابت لحظات شادی که به یادت نبودم ! بابت هر گره ای که به دست تو باز شد و من آن را به شانس نسبت دادم ! بابت هر گره ای که به دستم کور شد و من تو را مقصر دانستم ! " مرا ببخش " . . . . . خدایا!خیلی دوستت دارم . همه چیز خنده دار بود... داشتن تو ! بودن من ! ماندن ما !!! رفتن تو ... این همه آه... گاهی از این همه خنده گریه ام میگیرد ... روی دست شب مانده ام ... دیگر حتی خواب هم مرا نمیبرد ... سکوت و صبوری ام را ، به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار ؛ دلم به چیزهایی پابند است ... که تو ... یادت نمی آید... سلام به دوستای گلم . بالأخره اومدم هر چند دیر ولی آقا پلیسه همیشه میگه دیر آمدن بهتر از هرگز نیامدن است. مرسی از دوستایی که برام نظر گذاشته بودن .