پرنسس تاریکی
خوشبختی همان لحظه ایست که احساس می کنی خدا کنارت نشسته و تو به احترامش از گناه فاصله می گیری.
من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو ...
غرورت را بیشتر از من
حالا اما ...
بگذریم؛
نه چیزی از غرور تو مانده نه از دوست داشتن من ...
نظرات شما عزیزان:
من دارم می رم،
فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم...
منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش...
از طرف پاییز - یلداتون مبارک
فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم...
منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش...
از طرف پاییز - یلداتون مبارک
جاده های خیس
و برگهای باران خورده
دوباره دعوتم می کنند
به پاییز...
نمی دانی چقدر دلتنگم
برای قاصدکها
و نسیمی که گونه هایم را
با سردی ملایمش
نوازش دهد.
اینجا میان یک خیابان
به وسعت یک فصل
درختان انتظار تو را دارند
و آسمان
بوی تو را می دهد
و برگهای باران خورده
دوباره دعوتم می کنند
به پاییز...
نمی دانی چقدر دلتنگم
برای قاصدکها
و نسیمی که گونه هایم را
با سردی ملایمش
نوازش دهد.
اینجا میان یک خیابان
به وسعت یک فصل
درختان انتظار تو را دارند
و آسمان
بوی تو را می دهد
باران همیشه می بارد...
اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند...
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن...
اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند...
نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن...
خیلی میترسیدم ازاینکه
من از نژادشیشه باشم وشکستنی...
او ازنژاد جاده باشدو رفتنی...
آری روزهاگذشت.همان شد.اورفت.من شکستم
من از نژادشیشه باشم وشکستنی...
او ازنژاد جاده باشدو رفتنی...
آری روزهاگذشت.همان شد.اورفت.من شکستم
سلام
خوبی؟؟؟؟؟
ممنون که تو این چند وقت که نبودم سر زدی
مرسی.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
خوبی؟؟؟؟؟
ممنون که تو این چند وقت که نبودم سر زدی
مرسی
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
سلام عزیزم از نوشته هات خیلی خوشم اومد از ته دل نوشتی.
نوشته شده در دو شنبه 25 / 9 / 1391برچسب:, ساعت
10:44 قبل از ظهر توسط سایه| 6 نظر